صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۶۷۸۴

۱

به ظاهر گر به چشمم ای سمن سیما نمی آیی

به خواب من چرا در پرده شبها نمی آیی؟

۲

اگر نگرفته خار بدگمانی دامن پاکت

چرا هرگز به خلوتخانه ام تنها نمی آیی؟

۳

ز چشم بدخطر دارند خوبان بی بلاگردان

مرا آنجا بخوان باری اگر اینجا نمی آیی

۴

چو آید پیش ما هر جا بلایی هست در عالم

چه پیش آمد ترا جانا که پیش ما نمی آیی؟

۵

ز شوق پای بوست بوسه بر لب می زند جانم

به بالینم چرا ای آفت جانها نمی آیی؟

۶

ز جان بی نفس آسیب نبود شمع روشن را

به خاک من چرا ای آتشین سیما نمی آیی؟

۷

نپیچد سر ز فرمان کمان تیر سبک جولان

چرا یک ره به آغوش من ای رعنا نمی آیی؟

۸

به امید وفای وعده پاس زندگی دارم

بگو تا جان دهم امروز اگر فردا نمی آیی

۹

نگاه بی ادب در چشم قربانی نمی باشد

چرا بی پرده پیش صائب شیدا نمی آیی؟

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان - ج ۶ (غزلیات: ن ـ ی) - صائب تبریزی - تصویر ۴۲۲

نظرات