
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۶۸
۱
خوب دارد زاهدِ شیاد، داروگیر را
دامِ دردانه است پنهان سبحهٔ تزویر را
۲
در نشاط و خرمی، غافل نمیجوید سبب
زعفران حاجت نباشد خندهٔ تصویر را
۳
نفسِ قابل را دمِ گرمی به اصلاح آورد
راست سازد گوشهٔ چشمی به یکدم تیر را
۴
لال خواهی خصم را، گردآوری کُن خویش را
کاین سپر دندانه میسازد دمِ شمشیر را
۵
گردنِ رعنا غزالان را کند خط چربِ نرم
نی به ناخن میکند مورِ ضعیفی شیر را
۶
نیست مجنونِ مرا پروایی از بندِ گران
آب سازد آتشِ سودای من زنجیر را
۷
روی خاک از سایهٔ دستش نگارین گَشته بود
پیشتر زان کز نیام آرد برون شمشیر را
۸
چربنرمی کن که بارانِ ملایم میکند
چون گلِ بیخار صائب خارِ دامنگیر را
تصاویر و صوت

نظرات
محمد