صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۶۸۰۹

۱

اگر از موج خطر چشم به ساحل داری

در دل بحر همان آینه در گل داری

۲

از دل تنگ کنی شکوه، نمی دانی حیف

که گشاد دو جهان در گره دل داری

۳

گر شوی آه، نفس راست نخواهی کردن

گر بدانی چه قدر راه به منزل داری

۴

چون توانی سبک این بادیه را طی کردن؟

تو که از نقش قدم پا به سلاسل داری

۵

نسبت حسن چو خورشید به ذرات یکی است

تو ز کوته نظری چشم به محمل داری

۶

باد پروانه کجا گرد دلت می گردد؟

تو که چون شمع دو صد کشته به محفل داری

۷

آب از دیده آیینه روان می گردد

گر به رخسار خود آیینه مقابل داری

۸

می توان یافتن از تلخی گفتار ترا

که ز خط زیر نگین زهر هلاهل داری

۹

پرده شرم تو غمازتر از فانوس است

می توان یافت ز سیما که چه در دل داری

۱۰

از نظربازی این لاله عذاران صائب

چه به غیر از جگر سوخته حاصل داری؟

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان - ج ۶ (غزلیات: ن ـ ی) - صائب تبریزی - تصویر ۴۳۶
کلیات صائب تبریزی از روی نسخهٔ خطی که خود شاعر تصحیح نموده با مقدمه و شرح حال آقای امیری فیروزکوهی از انتشارات کتابفروشی خیام، مقدمه مورخ ۱۳۳۳ شمسی - گردآورنده: ج. آزمون - تصویر ۸۳۷

نظرات