صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۶۸۱۱

۱

رخصت بوسه اگر از لب جامی داری

تلخ منشین که عجب عیش مدامی داری

۲

سرفرازان جهان جمله سجود تو کنند

در حریم دل اگر راه سلامی داری

۳

اگر از داغ جنون یافته ای مهر قبول

چشم بد دور که خوش ماه تمامی داری

۴

گوشه ای گر به کف آورده ای از ملک رضا

باش آسوده که شایسته مقامی داری

۵

ای عقیق از من لب تشنه فراموش مکن

که درین دایره امروز تو نامی داری

۶

سرو از دایره حکم تو بیرون نرود

تا تو چون فاختگان حلقه دامی داری

۷

بسته ای در گره از ساده دلی دوزخ را

در سر خود اگر اندیشه خامی داری

۸

چون گره شد به گلو لقمه غم باده طلب

به حلالی خور اگر آب حرامی داری

۹

ای صبا چشم من از آمدنت روشن شد

مگر از یوسف گم کرده پیامی داری؟

۱۰

برخوری زان لب میگون که چو صهبای صبوح

در رگ و ریشه جان طرفه خرامی داری

۱۱

صائب این آن غزل حافظ مشکین نفس است

بشنو ای خواجه اگر زان که مشامی داری

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خاط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور  ج ۲ - صائب تبریزی - تصویر ۶۷۵
دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان - ج ۶ (غزلیات: ن ـ ی) - صائب تبریزی - تصویر ۴۳۷

نظرات