
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۶۸۱۵
۱
تا کی از خواب گران پرده دولت سازی؟
چشمه خضر نهان در دل ظلمت سازی
۲
خلوت گور ترا جنت دربسته شود
گر درین نشائه به تنهایی و عزلت سازی
۳
صد در فیض به روی تو گشایند از غیب
سینه را گر سپر سنگ ملامت سازی
۴
می شود خاک شکرزار تو بی دیده شور
گر تو چون مور به اکسیر قناعت سازی
۵
مشت خونی که بود حق سرشک سحری
چند گلگونه رخسار خجالت سازی؟
۶
رشته ای را که توان ساخت کمند وحدت
حیف باشد که تو شیرازه صحبت سازی
۷
در قیامت گل بی خار تو خواهد گردید
پشت دستی که تو زخمی ز ندامت سازی
۸
تو که از دیدن گل می روی از خود صائب
به ازان نیست که از دور به نکهت سازی
تصاویر و صوت

نظرات