
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۶۸۶
۱
فصل بهار کرد مصور بهشت را
پر حور ساخت عالم خاکی سرشت را
۲
هر موج سبزه صیقل زنگ کدورت است
از کف درین دو هفته مده طرف کشت را
۳
هر شاخ خشک میدهد از جوی شیر یاد
نقد از شکوفه کرد بهاران بهشت را
۴
شبنم نکرد داغ دل لاله را علاج
نتوان به گریه شست خط سرنوشت را
۵
از باده میپرست ندارد نظر به ظرف
صائب چسان ز کعبه شناسد کنشت را؟
تصاویر و صوت


نظرات