صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۶۸۹

۱

بی آب ساخت خط، لب جان پرور ترا

کرد این غبار مهره گل گوهر ترا

۲

تمکین و شوخی تو به میزان برابرست

فرقی ز بادبان نبود لنگر ترا

۳

گوهر ز آب تلخ محیط است بی نیاز

حاجت به باده نیست دماغ تر ترا

۴

منت پذیر سفله نگشتن غنیمتی است

غمگین مشو که سوخت فلک اختر ترا

۵

این نور عاریت که هلال تو بدر ساخت

در یک دو هفته می خورد آخر سر ترا

۶

نازش مکن به دولت دنیا که چون حباب

از باد نخوت است خطر افسر ترا

۷

(دل) در بقا مبند که معمار صنع کرد

از پا به لای نفی بنا، پیکر ترا

۸

چشم ترا ز خواب پریشان خلاص کرد

صائب نهفت صیقل اگر جوهر ترا

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان؛ غزلیات: الف - ب - تصویر ۳۵۸

نظرات