
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۶۹۰۵
۱
چون آب در لباس گل و خار بوده ای
ای یار ساده رو تو چه پرکار بوده ای
۲
چون لاابالیان همه جا جلوه کرده ای
گه برگ و گه شکوفه و گه بار بوده ای
۳
موری اگر ز سینه برآورده است آه
با آن غرور حسن خبردار بوده ای
۴
چون آب دایم آینه سازی است کار تو
در پیش خود تو نیز گرفتار بوده ای
۵
از خود به صد نگاه تسلی نمی شوی
از ما زیاده تشنه دیدار بوده ای
۶
ما غافل و تو از دل بیدار روز و شب
بیماردار این دل افگار بوده ای
۷
چون مهر ما به خانه گدایی فتاده ایم
تو شوخ چشم بر سر بازار بوده ای
۸
امروز یوسف تو دکان را نبسته است
دایم نهان ز جوش خریدار بوده ای
۹
این آن غزل که اوحدی خوش کلام گفت
ای کم نموده رخ تو چه بسیار بوده ای
تصاویر و صوت

نظرات