
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۶۹۱۸
۱
بر مردم زمانه چه رحمت کند، کسی؟
با بی مروتان چه مروت کند کسی؟
۲
گرداب را به گردش خود اختیار نیست
از گردش فلک چه شکایت کند، کسی؟
۳
در ساحت جهان نبود غیر پای خم
یک گل زمین که خواب فراغت کند، کسی
۴
آفاق را غبار کدورت گرفته است
کو گوشه ای که رفع کدورت کند، کسی؟
۵
صبح وطن به دیده من کام اژدهاست
یارب مباد خوی به غربت کند، کسی
۶
میزان غربت از زر و گوهر لبالب است
در پله وطن چه اقامت کند کسی؟
۷
نمرود را ز پای درآورد پشه ای
بر دشمن ضعیف چه رحمت کند کسی؟
۸
عمر شرار چشم ز هم بازکردنی است
با این حیات سهل چه عشرت کند کسی؟
۹
پیر مغان اگر ندهد رخصت شراب
صائب چگونه رفع کدورت کند کسی؟
تصاویر و صوت

نظرات