
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۶۹۲
۱
ترجیح می دهد به پدر اوستاد را
هر کس شناخته است بیاض و سواد را
۲
با نیک و بد چو شیر و شکر جوش می زند
دریافت هر که چاشنی اتحاد را
۳
در زیر آسمان نبود صبح بی شفق
خون در پیاله است جبین گشاد را
۴
زخم زبان چه کار به سرگشتگان کند؟
پروای خار و خس نبود گردباد را
۵
تلخی کشان عشق نگیرند جام زهر
در محفلی که راه بود نوش باد را
۶
از ابر بی نیاز بود تیغ آبدار
حاجت به باده نیست روان های شاد را
۷
زهرست شکری که مکرر نمی شود
بدخو مکن به وصل، دل نامراد را
۸
شایسته خدا و رسول است اعتقاد
ضایع مکن به اهل جهان اعتقاد را
۹
زنهار در درستی خط سعی کن که هست
خط شکسته، خواب پریشان سواد را
۱۰
صائب امید هست که آن خط عنبرین
روشن کند سواد من بی سواد را
تصاویر و صوت



نظرات