
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۶۹۵۵
۱
زنهار دل خویش به عالم نگذاری
این عیسی جان بخش به مریم نگذاری
۲
هشدار که از بهر یکی دانه بی مغز
از خلد برون پای چو آدم نگذاری
۳
امروز که بر همت والاست ترا دست
حیف است که پا بر سر عالم نگذاری
۴
از خون جگر، غنچه دل رنگ پذیرد
زنهار درین رطل گران نم نگذاری
۵
صد نشتر آزار درین موم نهان است
مشاطگی زخم به مرهم نگذاری
۶
چون چشم گشادی به جهان زود فروبند
این فال نه فالی است که بر هم نگذاری
۷
تاج از سر خورشید به همت نربایی
تا پا به سر ملک چو ادهم نگذاری
۸
فیض دم خط چون دم صبح است سبکسیر
زنهار درین دم مژه بر هم نگذاری
تصاویر و صوت

نظرات