
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۶۹۹۳
۱
با دختر رز دگر نشستی
پیمان خدای را شکستی
۲
دنبال هوای نفس رفتی
سررشته عهد را گسستی
۳
گر توبه ترا شکسته می بود
کی توبه خویش می شکستی؟
۴
بی وزن و سبک چو باد گشتی
از شاخ به شاخ بس که جستی
۵
کردند ترا به آستین دور
چون گرد به هر کجا نشستی
۶
آتش به تو دست یافت آخر
هر چند که چون سپند جستی
۷
موی تو سفید گشت، بنمای
باری که ازین شکوفه بستی
۸
دامان تو روز حشر گیرد
خاری که به زیر پا شکستی
۹
بر شیشه آسمان زنی سنگ
از جام غرور بس که مستی
۱۰
دور تو به سر رسید صائب
وز جهل، هنوز لای مستی
تصاویر و صوت

نظرات