
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۷۰۰
۱
روی تو سوخته است دل لاله زار را
در غنچه کرده است حصاری بهار را
۲
برده است جستجوی تو آرامش از جهان
از کبک پای کم نبود کوهسار را
۳
ظلم است شستن آیه رحمت به آب تیغ
متراش زینهار خط مشکبار را
۴
شب زنده دار باش که خورشید می دهد
در دیده جای، شبنم شب زنده دار را
۵
روزی طلب به تیغ زبان کن که نیش برق
گوهر فشان کند رگ ابر بهار را
۶
از قرب اهل حال شود چوب خشک سبز
منصور می کند شجر طور دار را
۷
غیرت به سوز عاریتی تن نمی دهد
جوهر برآورد ز دل آتش چنار را
۸
دور از گهر غبار یتیمی نمی شود
نتوان ز یاد برد من خاکسار را
۹
دشنام تلخ صائب ازان لب مرا بس است
حاجت به نقل نیست می خوشگوار را
تصاویر و صوت

نظرات