
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۷۰۱
۱
دیوانه کرد سبزه خطت بهار را
در خاک و خون کشید رخت لاله زار را
۲
هر موی دلفریب تو شیرازه دلی است
متراش زینهار خط مشکبار را
۳
مگذر ز حسن ترک که در گوشمال دل
دست دگر بود کمر بهله دار را
۴
دست حنایی تو ز نیرنگ دلبری
یکدست کرد حسن خزان و بهار را
۵
سنگ یده است مهره گهواره یتیم
جز گریه کار نیست دل داغدار را
۶
چون شوق پای در جگر سنگ بفشرد
با کبک هم خرام کند کوهسار را
۷
صائب حریف سیلی باد خزان نه ای
پیش از خزان ز خود بفشان برگ و بار را
تصاویر و صوت

نظرات