صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۷۱۶

۱

عارف متابعت نکند قال و قیل را

بانگ درا به کار نیاید دلیل را

۲

با دوستان حق چه کند خصم شعله خوی؟

باغ و بهارهاست در آتش خلیل را

۳

پاس نفس بدار که آن خوی آتشین

در زیر لب گداخت نفس جبرئیل را

۴

چشمی که راه برد به آن لعل آبدار

موج سراب می شمرد سلسبیل را

۵

از همت بزرگ به دولت توان رسید

آری به فیل صید نمایند فیل را

۶

در مرگ، غفلت تو سرایت نمی کند

پروای سرمه نیست صدای رحیل را

۷

باشد بهشت نقد، شهیدان اگر کنند

گلگونه عذار تو خون سبیل را

۸

آخر سیاه بختی مجنون عزیز کرد

بر چهره زنان عرب، خال نیل را

۹

ای آن که شد ترا به نکویی بلند نام

مشمار سهل، نعمت ذکر جمیل را

۱۰

کی نیل چشم زخم شود یوسف مرا؟

مشاطه گر به کار برد رود نیل را

۱۱

آزاده ای که تلخی احسان کشیده است

صائب به از کریم شمارد بخیل را

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور ج ۱ - صائب تبریزی - تصویر ۱۳۸
دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان؛ غزلیات: الف - ب - تصویر ۳۷۱

نظرات

user_image
حبیب
۱۳۹۷/۱۰/۰۲ - ۱۶:۱۰:۳۸
سلام شعر بسیار سنگین و موزونی از صاعب مطرح شده.بیت اول عارف یعنی دانا،متاعبت یعنی پیروی کردنمشاطه در اخرین ابیات یعنی ارایش کردن و وزین کردندوستان اگر کسی راجع به این شعر شرحی داره خوشحال میشوم بشنوم
user_image
غبار ره
۱۴۰۱/۰۱/۱۹ - ۰۴:۰۵:۵۷
در بیت آخر تلخی احسان چشیدنی است یا کشیدنی؟