
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۷۲۴
۱
ابروی او نرفت ز مد نظر مرا
در زیر تیغ، زندگی آمد بسر مرا
۲
دارم چو شمع گردنی از موم نرمتر
تیغ برهنه است نسیم سحر مرا
۳
زخم زبان مرا نتواند گرفته ساخت
دل وا شود چو آبله از نیشتر مرا
۴
بر رشته گسسته عمر سبک عنان
باشد خطر چو سبحه ز صد رهگذر مرا
۵
هر چند بگسلد رگ جان، نگسلم ازو
پیوند دیگرست به موی کمر مرا
۶
پیری مرا به گوشه عزلت دلیل شد
بال شکسته شد به قفس راهبر مرا
۷
تا در کمند رشته هستی فتاده ام
دل خوردن است کار چو عقد گهر مرا
۸
صائب دو عالم از اثر توتیای فقر
افتاد چون دو قطره اشک از نظر مرا
تصاویر و صوت

نظرات