صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۷۴۷

۱

افتادگی برآورد از خاک دانه را

گردنکشی به خاک نشاند نشانه را

۲

آن بلبلم که دیدن بال شکسته ام

از آب چشم دام کند سبز دانه را

۳

کو جذبه ای که تا نفس از دل برآورم

خاشاک گردباد کنم آشیانه را

۴

در پیری از سرشک ندامت مدار دست

بشکن به آب صبح، خمار شبانه را

۵

ما را بهم مزن به زبردستی ای سپهر

کز موی درهم است خطر، دست شانه را

۶

ترسم به عجز حمل نمایند، اگر نه من

شرمنده می کنم به تحمل زمانه را

۷

از زاهدان خشک حدیث گهر مپرس

کز بحر نیست بهره به جز خس کرانه را

۸

در خود گمان منزلتی هر که را که هست

بر صدر اختیار کند آستانه را

۹

وحشت کند ز خود دل روشن، چه جای خلق

یک تن، هزار تن بود آیینه خانه را

۱۰

با نیک و بد چو آینه یکسان سلوک کن

کاین زخم ها ز موی شکافی است شانه را

۱۱

صائب صبور باش که در روزگار ما

از دست داده اند عنان زمانه را

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور ج ۱ - صائب تبریزی - تصویر ۱۸۴
دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان؛ غزلیات: الف - ب - تصویر ۳۸۶

نظرات