
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۷۵۵
۱
از نان و آب نیست بقا و ثبات ما
باشد ز درد و داغ محبت حیات ما
۲
یارب نصیب سوخته جانان عشق کن
ته جرعه ای که مانده ز آب حیات ما
۳
از سعی، راه عشق به پایان نمی رسد
در ترک کوشش است طریق نجات ما
۴
در دل هزار عقده ز افلاک داشتیم
حل شد به یک پیاله می مشکلات ما
۵
قد راست تا قیام قیامت نمی کند
افتاد هر که از نظر التفات ما
۶
افتاده است چاشنی عشق ما بلند
در شیشه سپهر نگنجد نبات ما
۷
دیدیم تا یگانگی ذات با صفات
شد محو در تصور ذاتش صفات ما
۸
محراب ماست روی به هر جانب آوریم
زان بی جهت، شده است یکی تا جهات ما
۹
صائب سیاهکاری ما را حساب نیست
روی زمین سیاه شد از سیئات ما
تصاویر و صوت


نظرات