
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۷۵۶
۱
در داغ غوطه خورد دل غم سرشت ما
با کعبه هم لباس شد آخر کنشت ما
۲
از سنگ کودکان سر ما لاله زار شد
خط شکسته بود مگر سرنوشت ما؟
۳
برق از زمین سوخته نومید می رود
دوزخ چه می کند به دل غم سرشت ما؟
۴
هرگز چنان نشد که شود مصدر اثر
مطلب چه بود ازین تن خاکی سرشت ما؟
۵
یک اهل دل به سایه دیوار ما نخفت
بالین یک غریب نگردید خشت ما
۶
صائب از خاکمال حوادث شدیم خاک
خط غبار بود مگر سرنوشت ما؟
تصاویر و صوت


نظرات
شهیدی