
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۷۶۱
۱
دود از نهاد خلق برآرد گزند ما
افتد به کار شعله گره از سپند ما
۲
دل بر نگارخانه صورت نبسته ایم
از شیر ماهتاب شود آب، قند ما
۳
هرگز چنان نشد که درین دشت پر شکار
دست افکند به گردن صیدی کمند ما
۴
یک گام بر مراد دل خود نرفته ایم
در دست گمرهی است عنان سمند ما
۵
بی طاقتان هلاک نسیم بهانه اند
از ماهتاب سوخته گردد سپند ما
تصاویر و صوت


نظرات