صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۷۶۶

۱

آمیخته است مستی ما با خمار ما

یکدست چون حناست خزان و بهار ما

۲

افغان که نیست سوخته ای در بساط خاک

کز قید سنگ خاره برآرد شراب ما

۳

جز دیده سفید درین تیره خاکدان

صبحی دگر نداشت شب انتظار ما

۴

شد توتیا و آب ز چشمی روان نکرد

در سنگلاخ دهر دل شیشه بار ما

۵

ز آزادگی چو سرو درین بوستانسرا

ایمن ز برگریز بود نوبهار ما

۶

ما را ز بخت سبز چه حاصل، که از بهار

داغ است قسمت جگر لاله زار ما

۷

مهد صدف سفینه طوفان رسیده ای است

از آبداری گهر شاهوار ما

۸

از وحشت است طاقت ما بی قرارتر

با ابر همرکاب بود کوهسار ما

۹

رنگی ز گوهر تو نداریم، گرچه هست

دلچسب تر ز گرد یتیمی غبار ما

۱۰

کثرت حجاب دیده حق بین ما شده است

در گرد لشکرست نهان شهسوار ما

۱۱

صائب ز قحط جوهریان در بساط خاک

شد آب سبز در گهر شاهوار ما

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان؛ غزلیات: الف - ب - تصویر ۳۹۴

نظرات

user_image
محمد مهدی فروغی
۱۳۹۴/۱۱/۲۹ - ۱۱:۲۹:۵۶
با عرض سلامبیت دوم مصرع دوم قافیه شرار ما هست که به اشتباه شراب تایپ شده