صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۷۸

۱

بر جگر تا خورده‌ام نیشِ خمارِ نوش را

می‌کنم با درد سودا بادهٔ سرجوش را

۲

مُهر بر لب زن که در خون غوطه (ور هرگز نساخت)

زخمِ دندانِ پشیمانی لبِ خاموش را

۳

چون صدف هر کس به غورِ بحرِ خاموشی رسید

کاسهٔ دریوزهٔ سیماب سازد گوش را

۴

بازیِ همواریِ ظاهر مخور از دشمنان

نانِ سوزن‌دار پیش‌افکن سگِ خاموش را

۵

ای ردا از دوشِ من بردار دستِ التفات

کرده‌ام وقفِ سبوی می‌پرستان دوش را

۶

کِلکِ شکربار صائب بر سرِ شور آمده است

تنگ شکر ساز یکسر پرده‌های گوش را

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان؛ غزلیات: الف - ب - تصویر ۶۴

نظرات