صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۷۸۱

۱

دایم ز خود سفر چو شرر می‌کنیم ما

نقد حیات صرف سفر می‌کنیم ما

۲

سالی دو عید مردم هشیار می‌کنند

در هر پیاله عید دگر می‌کنیم ما

۳

در پاکی گهر ز صدف دست برده‌ایم

آبی که می‌خوریم گهر می‌کنیم ما

۴

جنگ شرار و سوخته را سیر کرده‌ایم

از دشمن ضعیف حذر می‌کنیم ما

۵

صبح وجود ما نفس واپسین ماست

در زیر تیغ خنده تر می‌کنیم ما

۶

ابرو ز چشم و خال ز خط دلرباترست

چندان که در رخ تو نظر می‌کنیم ما

۷

چون گردباد نیش دو صد خار می‌خوریم

گر جامه از غبار به بر می‌کنیم ما

۸

وامی‌کنیم غنچهٔ دل را به زور آه

خون در دل نسیم سحر می‌کنیم ما

۹

دامن به خارزار تعلق فشانده‌ایم

در زیر بال خویش به سر می‌کنیم ما

۱۰

غافل به قلب خصم شبیخون نمی‌زنیم

اول ز عزم خویش خبر می‌کنیم ما

۱۱

شیرینی فسانه ما نیست گفتنی

در شیر ماهتاب شکر می‌کنیم ما

۱۲

از رخنه دل است، رهی گر به دوست هست

زین راه، اختیار سفر می‌کنیم ما

۱۳

هر ماه نو که از افق حسن سر زند

در عرض یک دو هفته قمر می‌کنیم ما

۱۴

چون آفتاب شهره آفاق می‌شود

در هر ستاره‌ای که نظر می‌کنیم ما

۱۵

ای قدردان گوهر پاکیزه‌گوهران

بازآ، وگرنه عزم سفر می‌کنیم ما

۱۶

صائب فریب نعمت الوان نمی‌خوریم

روزی خود ز خون جگر می‌کنیم ما

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان؛ غزلیات: الف - ب - تصویر ۴۰۲

نظرات

user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۲/۱۷ - ۲۳:۰۵:۲۴
شرر و شراره عربی است مثلا شرر المتطائر
user_image
علی
۱۳۹۶/۱۲/۰۶ - ۰۸:۰۴:۱۷
منظور از سالی دو عید توی شعر کدوم عید هاست یکی رو میتونم بگم احتمالا عید نوروزه ولی عید دوم کدومه؟؟؟
user_image
امیرحسین آریا
۱۳۹۸/۰۹/۱۶ - ۰۰:۱۱:۲۶
در جواب آقای علی باید بگم فکر میکنم منظور شاعر اینه که آدم های هوشیار عید کمی دارند ولی ما که هی پیاله پر میکنیم با هر پیاله عید داریم(منظور از عید شادی و سر خوشیه)حالا منظور از پیاله و ... طول و تفسیر زیاد داره ولی در کل منظور به کم و زیاد بودنه