صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۷۹۲

۱

آمد خزان و تر نشد از می گلوی ما

رنگی درین بهار نیامد به روی ما

۲

چون موجه سراب اسیر کشاکشیم

هر چند متصل به محیط است جوی ما

۳

باد مراد کشتی ما زور باده است

بر دوش خلق بار نگردد سبوی ما

۴

دریا به سعی، گرد یتیمی ز ما نبرد

آب گهر چگونه دهد شستشوی ما؟

۵

در آفتاب عشق که شد موم سنگها

خام است همچنان ثمر آرزوی ما

۶

موی سفید هیچ کم از جوی شیر نیست

در کام آرزوی دل طفل خوی ما

۷

ما چون نسیم خدمت آن زلف کرده ایم

گلها کنند پاره گریبان ز بوی ما

۸

از خویش رفته را نتوان نقش پای یافت

رحم است بر کسی که کند جستجوی ما

۹

صائب به آب خلق نداریم احتیاج

از اشک خود چو شمع بود آب جوی ما

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان؛ غزلیات: الف - ب - تصویر ۴۰۸
دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور ج ۱ - صائب تبریزی - تصویر ۲۰۵

نظرات