صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۸۰۰

۱

از دست و تیغ عشق فگارند لاله‌ها

در خاک و خون نشسته یارند لاله‌ها

۲

در دیده بصیرت پروانه‌طینتان

فانوس شمع چهره یارند لاله‌ها

۳

باشند همچو شعله جواله بی‌قرار

بر خار و خس اگرچه سوارند لاله‌ها

۴

تا سر کشیده‌اند، به پایان رسیده‌اند

کم‌عمرتر ز شعله خارند لاله‌ها

۵

یک نصف خون تازه و یک نصف مشک تر

چون نافه غزال تتارند لاله‌ها

۶

در آتشند و خنده مستانه می‌زنند

با داغ دل، گشاده‌عذارند لاله‌ها

۷

در شیشه حسن باده لعلی عیان شود

آیینه‌دار روی بهارند لاله‌ها

۸

در خون دهند غوطه تمنای بوسه را

دست نگاربسته یارند لاله‌ها

۹

زان هرگز از خمار نگردند زردروی

کز خون خویش باده‌گسارند لاله‌ها

۱۰

کردند خون خود به تماشاییان حلال

از سرگذشتگان بهارند لاله‌ها

۱۱

با چهره شکفته آن آتشین‌عذار

دل‌مرده‌تر ز شمع مزارند لاله‌ها

۱۲

با نور آفتاب چه باشد فروغ شمع؟

با روی یار، در چه شمارند لاله‌ها

۱۳

صائب ز خون خود می گلرنگ می‌خورند

زان ایمن از گزند خمارند لاله‌ها

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان؛ غزلیات: الف - ب - تصویر ۴۱۲

نظرات