صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۸۴۶

۱

فروغی است یکرنگی از گوهر ما

دل ساده فردی است از دفتر ما

۲

به دعوی نداریم چون صبح حاجت

که خورشید مهری است از محضر ما

۳

به محشر هم از جای خود برنخیزد

سپندی که افتاد در مجمر ما

۴

عجب دارم از فکرهای پریشان

که شیرازه گیرد به خود دفتر ما

۵

چو آیینه قانع به دیدار خشک است

ازین تازه رویان دو چشم تر ما

۶

شکستند جوهر طرازان فطرت

چو فولاد در بیضه بال و پر ما

۷

کجا پخته گردد، که از جوش دریا

نیامد ز خامی برون عنبر ما

۸

درین بحر پر شور، مانند گوهر

گرانمایگی بس بود لنگر ما

۹

چه سرها که داده است بر باد صائب

هوایی که شد چون حباب افسر ما

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور ج ۱ - صائب تبریزی - تصویر ۲۰۳
دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان؛ غزلیات: الف - ب - تصویر ۴۳۵
کلیات صائب تبریزی از روی نسخهٔ خطی که خود شاعر تصحیح نموده با مقدمه و شرح حال آقای امیری فیروزکوهی از انتشارات کتابفروشی خیام، مقدمه مورخ ۱۳۳۳ شمسی - گردآورنده: ج. آزمون - تصویر ۱۹۶

نظرات