
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۸۵۰
۱
شانه زند چو کلک من طره مشکفام را
سرمه خامشی دهد طوطی خوش کلام را
۲
فاخته کو، که بوسه بر کنج دهان من زند؟
سرو پیاده گفته ام شیشه سبز فام را
۳
مرغ چمن رمیده ام زخمی خار آشیان
کی به بهشت می دهم حلقه چشم دام را
۴
در ته پای سرو می نشأه بلند می دهد
ساقی سبز خوش بود باده لعل فام را
۵
تیغ دو دسته گر زند خار به چشم روشنم
شعله من نمی کشد دشنه انتقام را
۶
رحم به تیره روزی صائب دلشکسته کن
دور کن از عذار خود طره مشکفام را
تصاویر و صوت


نظرات