
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۸۵۳
۱
ای حسن تو برق خانمانها
عشق تو دلیل آسمانها
۲
عشق تو نگارخانه دل
سودای تو سرنوشت جانها
۳
در وصف رخ تو بلبلان را
خون میچکد از سر زبانها
۴
شد دسته گل ز تازهرویی
بر سرو بلندت آشیانها
۵
از خجلت روی لالهرنگت
شبنم زده گشت بوستانها
۶
پیچد چو زبان غنچه بر هم
پیش تو زبان خوشبیانها
۷
ده در عوض دری گشایند
دست است زبان بیزبانها
۸
زان قامت چون خدنگ پیچید
چون مار به خویشتن سنانها
۹
بر شیر شده است چون قفس تنگ
زان خوی پلنگ، نیستانها
۱۰
چون رشته سبحه پرگره شد
زنار ز شرم این میانها
۱۱
از سر نرود به مرگ سودا
از دور نیفتد آسمانها
تصاویر و صوت

نظرات
رسای اصلفهانی
الف دال