صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۸۶۷

۱

دست و پا گم می کند موج سبک لنگر در آب

خویشتن را می کند گردآوری گوهر در آب

۲

عاشق حیران همان در وصل گرم جستجوست

ماهیان از شوق آب آرند بیرون پر در آب

۳

زنگ کلفت از دل من باده نتوانست برد

کی رود گرد یتیمی از رخ گوهر در آب

۴

از سخنور حرف نتوانند دمسردان کشید

عطر خود را می کند گردآوری عنبر در آب

۵

رعشه من بیشتر گردید از رطل گران

بادبان کشتی من می شود لنگر در آب

۶

می توان دل را مصفا کرد با تردامنی

گر کند آیینه را بی زنگ، روشنگر در آب

۷

چون حباب آن کس که ترک سر به آسانی کند

می کند ادراک هر دم عالم دیگر در آب

۸

عالم بالا شود درماندگان را رهنما

برندارد از کواکب چشم خود رهبر در آب

۹

معنی نازک نماید جلوه در دلهای صاف

می توان دیدن هلال عید را بهتر در آب

۱۰

سوز دل را گریه نتواند بر آتش آب زد

این شرر چون دیده ماهی بود انور در آب

۱۱

در غریبی می شود دلهای سنگین دیده ور

نیست ممکن چشم بینش وا کند گوهر در آب

۱۲

کامیاب از باده نتوان شد به جام تنگ ظرف

می شود سیراب هر کس می گذارد سر در آب

۱۳

ترک جود اضطراری کن کز اهل جود نیست

گر ز بیم غرق ریزد مال، سوداگر در آب

۱۴

دیده تر می برد از روی خوبان فیض بیش

می کند خورشید تابان جلوه دیگر در آب

۱۵

تا نگرید دیده عاشق نمی گیرد قرار

هست ماهی را مهیا بالش و بستر در آب

۱۶

از گرانسنگی صدف آسوده از طوفان بود

کف ز بی مغزی بود دایم سبک لنگر در آب

۱۷

یکقلم حل شد مرا هر عقده مشکل که بود

تا ز فیض ساده لوحی ریختم دفتر در آب

۱۸

می کند دلهای روشن را می احمر سیاه

دست می شوید ز جان، افتاد چون اخگر در آب

۱۹

گر شود زیر و زبر از سیل صائب خانه اش

بی بصیرت همچنان گیرد گل دیگر در آب

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان؛ غزلیات: الف - ب - تصویر ۴۴۹

نظرات

user_image
فرهاد قاسمی ، متخلص به شاهد
۱۳۹۹/۰۵/۲۲ - ۱۶:۱۲:۲۵
سلام و درود خدمت دوستان فرهیخته و عزیز.با تشکر از عوامل محترم و زحمت کش سایت گنجور.گفتنی است که میرزا صائب تبریزی گاهی یا بهتر بگویم در بسیاری از مواقع در دیوان عظیمش یک مضمون را به چند لباس لفظی ملبس نموده است و یکی از نمونه های آن در همین غزل است که شمارهٔ ٱن بیت سیزده هست که در غزلی دیگر اینچنین آن را ساخته و پرداخته است که رحمت بر روان پاکش باد :ترک جود اضطراری کن کز اهل جود نیستهرکه در کام نهنگ از بیم جان اسباب ریخت ..مقایسه کنید با بیت سیزدهم همین غزل یعنی این بیت :"ترک جود اضطراری کن کز اهل جود نیستگر ز بیم غرق ریزد مال ، سوداگر در آب"توجه کنید که مصرع اول هر دو بیت صائب که در دو غزل مختلف گفته شده است یکسان است و مصرع دوم هم بسیار نزدیک ولی به روشی دیگر بیان کرده است.متذکر شوم که این مسئله عیب برای صائب نیست بلکه حسن است چون چنان ذهن مبتکری داشته است که از پس بیان یک مضمون واحد در لفظ های متعدد استاد بوده است. روانش شاد باد.بندهٔ خدا : فرهاد قاسمی ، متخلص به شاهد .