
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۸۸۷
۱
مگر از خانه بیرون آمد آن گل بی حجاب امشب؟
که بوی یاسمن دارد فروغ ماهتاب امشب
۲
ز نور مه، نظر چون مهر تابان خیره می گردد
مگر یک جانب افتاده است از رویش نقاب امشب؟
۳
کدامین آتشین جولان به سیر ماهتاب آمد؟
که سوزد در نظرها چون پر پروانه خواب امشب
۴
می روشن ز بی قدری چراغ روز را ماند
ز بس گردیده عالم شیر مست ماهتاب امشب
۵
ز نور ماه، خون دختر رز شیر مادر شد
بده ساقی می لعلی مسلسل همچو آب امشب
۶
درانداز زمین بوس است با آن سرکشی گردون
ز بس روی زمین از ماه شد با آب و تاب امشب
۷
ز شکر خنده مه شد هوا چندان به کیفیت
که می گردد نمک بیهوش داروی شراب امشب
۸
مگر آن خرمن گل، تنگ خود را در بغل دارد؟
که طوفان می کند در مغزها بوی گلاب امشب
۹
دو بالا گردد از مهتاب، زور باده روشن
عجب نبود اگر صائب شود مست و خراب امشب
تصاویر و صوت


نظرات