صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۹۲۵

۱

روی گرم مهر اگر ذرات عالم را نواخت

داغ سودای تو هم دل‌های پُر غم را نواخت

۲

حُسن را باغ و بهاری همچو چشم پاک نیست

ماند دایم تازه‌رو هر گل که شبنم را نواخت

۳

می‌تواند داد سامان کارِ ما آشفتگان

آن که از دستِ نوازش زلفِ پُر خم را نواخت

۴

شوربختی گشت شیرین در نظر عُشّاق را

کعبه با آن منزلت روزی که زمزم را نواخت

۵

رزق صاحب خیر آماده است از آثار خیر

جام را هر کس که بر لب بوسه زد، جم را نواخت

۶

خاکیانِ پاک‌طینت دانهٔ یک سبحه‌اند

هر که یک دل را نوازش کرد، عالم را نواخت

۷

سهل باشد عشق اگر از خاک بردارد مرا

مهر از کوچک‌دلی بسیار شبنم را نواخت

۸

بی‌کسی دل‌های غمگین را کند غمخوارِ هم

غم دلِ ما را نوازش کرد و دل غم را نواخت

۹

می‌جهد آتش هنوز از چهرهٔ اولاد او

عشق از آن سیلی که در فردوس آدم را نواخت

۱۰

انتقام خویش از او حقّ نمک خواهد کشید

صائب آن داغِ سیه‌رویی که مرهم را نواخت

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور ج ۱ - صائب تبریزی - تصویر ۵۳۰
دیوان صائب تبریزی  - به کوشش محمد قهرمان، ج ۲ (غزلیات: ت ـ خ) - صائب تبریزی - تصویر ۱۲

نظرات

user_image
بهرام
۱۳۹۷/۰۶/۱۸ - ۰۱:۰۵:۰۹
بیت هشتم، مصرع اول: «دلهای» به جای «دلی های»
user_image
جواد
۱۳۹۹/۱۲/۱۳ - ۱۲:۴۷:۱۸
من شعرهای زیادی حفظ کردم ولی این شعر خیلی سخته چون مفهو مش درک نمیکنم لطفا کسی میتونه معنی و تشریح کنه ممنون میشم
user_image
سفید
۱۴۰۲/۱۲/۱۲ - ۰۸:۵۷:۵۸
  هر که یک دل را نوازش کرد، عالم را نواخت...