
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۹۴۴
۱
روزگارم تیره شد خورشید سیمایی کجاست؟
رفت از دستم عنان مژگان گیرایی کجاست؟
۲
نعل من چون آب از هر موجه ای در آتش است
در ریاض آفرینش سرو بالایی کجاست؟
۳
جبهه وا کرده طوطی را به گفتار آورد
شد فراموشم سخن، آیینه سیمایی کجاست؟
۴
داغ مجنون می شود از مهر خاموشی زیاد
در میان این غزالان چشم گویایی کجاست؟
۵
شیشه نازکدلی دارم مهیای شکست
ای سبکدستان، دل چون سنگ خارایی کجاست؟
۶
نقش شیرین را به تردستی ز کوه بیستون
می توانم محو کردن، کارفرمایی کجاست؟
۷
گردباد اینجا نفس را راست نتوانست کرد
در خور مجنون من دامان صحرایی کجاست؟
۸
چند پرسی صائب از عالم تمنای تو چیست؟
در دل آزاده عاشق تمنایی کجاست؟
تصاویر و صوت


نظرات