صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۹۴۷

۱

رفت تا مجنون ز دشت عشق مردی برنخاست

مرد چبود، می توانم گفت گردی برنخاست

۲

زان مسلم شد به گردون دعوی مردانگی

کز زمین سفله پرور، هم نبردی برنخاست

۳

درد تنهایی غبارم را بیابانگرد ساخت

بهر تسکین دل من اهل دردی برنخاست

۴

عشق تردست ترا نازم که در هر جلوه ای

کرد ویران یک جهان دل را و گردی برنخاست

۵

ابر پیری گشت بر بام و درت کافور بار

وز دل سنگ تو صائب آه سردی برنخاست

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور ج ۱ - صائب تبریزی - تصویر ۴۶۱
دیوان صائب تبریزی  - به کوشش محمد قهرمان، ج ۲ (غزلیات: ت ـ خ) - صائب تبریزی - تصویر ۲۳

نظرات