صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۹۵۳

۱

جام ما دریاکشان مهر لب خاموش ماست

مطرب ما همچو دریا سینه پرجوش ماست

۲

هست تا در جام ما یک قطره می، دریا دلیم

پشت ما بر کوه باشد تا سبو بر دوش ماست

۳

بر سر خمخانه افلاک، خشت آفتاب

روز و شب در سیر و دور از باده پر جوش ماست

۴

شمع ایمن کز فروغش کوه صحراگرد شد

روزگاری شد که پنهان در ته سرپوش ماست

۵

گرچه چون قمری ز کوکو نعل وارون می زنیم

قدکشیدن های سرو از تنگی آغوش ماست

۶

از نگاهی آسمان را می کند زیر و زبر

آسمان چشمی که در تاراج عقل و هوش ماست

۷

نه همین خون می خورد خاک از دل بی تاب ما

چرخ هم خونین جگر از طفل بازیگوش ماست

۸

گرچه ما را نیست صائب باده ای جز زهر تلخ

گوشها تنگ شکر از بانگ نوشانوش ماست

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور ج ۱ - صائب تبریزی - تصویر ۵۱۷
دیوان صائب تبریزی  - به کوشش محمد قهرمان، ج ۲ (غزلیات: ت ـ خ) - صائب تبریزی - تصویر ۲۶

نظرات