
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۹۸۳
۱
گوش بی دردان گران از خواب باشد بهتر است
این صدف پر گوهر سیماب باشد بهترست
۲
رتبه خوبی دو بالا می شود از چشم پاک
سرو موزون در کنار آب باشد بهترست
۳
آب چشم از دامن پاکان به جایی می رسد
شمع اگر در گوشه محراب باشد بهترست
۴
سرو بی حاصل اگر از جا نخیزد گو مخیز
پای چوبین در حنای خواب باشد بهترست
۵
بی نیازی می شود بند زبان هرزه گو
خار دامنگیر اگر سیراب باشد بهترست
۶
شبنمی کز جرعه گلها خمارش نشکند
طالب خورشید عالمتاب باشد بهترست
۷
می کشد سر رشته جولان به دریا سیل را
کار عاشق با دل بی تاب باشد بهترست
۸
شهپر پرواز هم باشند روشن گوهران
بستر و بالین موج از آب باشد بهترست
۹
با دل روشن چه بگشاید ز تقریر زبان؟
شمع اگر خاموش در مهتاب باشد بهترست
۱۰
داغ ما صائب حریف چشم شور خلق نیست
جامی می در جام ما خوناب باشد بهترست
تصاویر و صوت


نظرات