صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۹۹۵

۱

ای نگه مشق شنا در چشم خونپالا بس است

چشمت آب آورد غواصی درین دریا بس است

۲

از دل پر خون تراوش کم کند اسرار عشق

پرده پوش راز گوهر سینه دریا بس است

۳

عمرها با آهوان مجنون بیابانگرد بود

گوشه چشمی چو باشد گوشه صحرا بس است

۴

بهر اثبات قیامت حجتی در کار نیست

پیش خیز شور محشر آن قد و بالا بس است

۵

من که در اقلیم گمنامی سرآمد گشته ام

زینت طرف کلاهم شهپر عنقا بس است

۶

حسن ذاتی در نیارد سر به عشق عارضی

سرو مینا را تذرو از پنبه مینا بس است

۷

دست کوته دار صائب از خیال کاکلش

عمرها در کاسه سر پختی این سودا بس است

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور ج ۱ - صائب تبریزی - تصویر ۳۲۱
دیوان صائب تبریزی  - به کوشش محمد قهرمان، ج ۲ (غزلیات: ت ـ خ) - صائب تبریزی - تصویر ۴۸

نظرات