صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۹۹۷

۱

خاکساری پشتبان ویرانه ما را بس است

بی سرانجامی نگهبان خانه ما را بس است

۲

لشکر بیگانه ای این ملک را در کار نیست

آمد و رفت نفس ویرانه ما را بس است

۳

ابر اگر چون برق، خشک از مزرع ما بگذرد

آبروی خود چو گوهر دانه ما را بس است

۴

نقش در سیماب نتواند گرفتن خویش را

بی قراری بت شکن بتخانه ما را بس است

۵

گنج در ویرانه صائب جمع سازد خویش را

از دو عالم گوشه ای ویرانه ما را بس است

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان،، غزلیات (د)، جلد سوم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۶۷
دیوان صائب تبریزی  - به کوشش محمد قهرمان، ج ۲ (غزلیات: ت ـ خ) - صائب تبریزی - تصویر ۴۹
دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور ج ۱ - صائب تبریزی - تصویر ۱۸۱
دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خاط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور  ج ۲ - صائب تبریزی - تصویر ۶۸

نظرات