صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۱۰

۱

توتولموش کونلوم جام ایله شادان ایلمک اولماز

ال ایلن پسته نین آغزینی خندان ایلمک اولماز

۲

نه سوز دوربو که اولسون صاحب مشرب قوری زاهد

قرا توپراغی هرگز آب حیوان ایلمک اولماز

۳

بولوت قیلان کسر جولان ایدنده ایلدیریم تیغی

کونوللر پرده سینده عشقی پنهان ایلمک اولماز

۴

منیم گوزیاشیمی چیقگیل فلک لردن تماشا قیل

حبابی قصرلر ایچینده طوفان ایلمک اولماز

۵

قلیج گر ایچسه عالم قانینی سیرابلیق بیلمز

سنی عشاق قتلیندن پشیمان ایلمک اولماز

۶

من مجنونی عاقل ایلمک ممکن دگول ناصح

سوز ایلن مشک ناب اولان قانی قان ایلمک اولماز

۷

خطادن کیچدی جیران قانینی مشک ایلدی صائب

دیمه عصیانی طاعت، کفری ایمان ایلمک اولماز

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان - ج ۶ (غزلیات: ن ـ ی) - صائب تبریزی - تصویر ۵۵۳

نظرات

user_image
وحید
۱۳۹۵/۰۳/۰۹ - ۱۶:۲۹:۳۷
من این شعر رو خیلی دوست دارم و ترجمه این شعر که استاد محمد زاه صدیق ترجمه کرده :به جام باده این دل، دلبرا شادان نمی گرددلب پسته به انگشت مهی خندان نمی گرددچه پوچ است این که زاهد در جهان صاحب نظر باشدسیاهین خاک هرگز چشمه ی حیوان نمی گرددبه تندر می شکافد ابر در جولان رعد و برقدلا! در پرده ی دل، عشق هم پنهان نمی گرددنگردد سیر گر هم خون عالم را بنوشد تیغکه یار از کشتن عشّاق خود نالان نمی گرددتو اشک چشم من را در فلک، در آسمان ها جویحباب اندر بلورین قصرها توفان نمی گرددنیارد کس منِ مجنون را عاقل کند حاشاکه مشک ناب ، خون با حرف این و آن نمی گردد گذشته از خطا صائب، نموده خون آهو مشکنگو عصیان ، اطاعت ، کفر هم ایمان نمی گردد
user_image
محمد
۱۳۹۶/۰۴/۱۰ - ۱۵:۲۹:۰۶
من هم این غزل رو خیلی دوست دارم. ترجمه‌ای که وحید ارائه دادن هم جالب بود، ممنون. فکر کنم اونجا که می‌گه حبابی قصلر ایچینده توفان ایلمک اولماز، ترجمه‌ش می‌شه توی قصرهای حبابی (استعاره از چشم) نمی‌شه توفان به پا کرد. به همین خاطر تو اشک چشم من را در فلک، در آسمان ها جوی!
user_image
جعفر ایری
۱۳۹۶/۰۸/۱۴ - ۰۶:۴۳:۴۹
با احترام به دکتر محمدزاده صدیق باید عرض کنم که این کار ایشان را به عنوان یک ترجمه نمیتوانم بپذیرم. ایشان سعی نموده اند ترجمه را به صورت شعر بنویسند و این باعث شده که به خاطر حفظ قافیه و ... از کلماتی استفاده کنند که معنای واقعی شعر را نمی رساند. معنی مصرع اول و بیت پنجم را برایتان مینویسم، بقیه اش را خودتان حدس بزنید.مصرع اول: "دل شکسته ام را با جام می شادان نمی توان کرد."بیت پنجم:"شمشیر اگر بنوشد خون عالم را ، سیرآبی نمیداند.تو را از قتل عشاق پشیمان نمی توان کرد."سپاسگزار از وقت و توجه شما
user_image
مشموس
۱۳۹۹/۰۳/۲۹ - ۱۶:۰۹:۳۳
دقت شود که املای صحیح تر واژه چیقگیل ، «چیخ‌گیل» است توضیحات مستقیم کتاب ¹:çıxgil: صیغه دوم شخص مفرد وجه امر موکد از مصدر çıxmaqcıx : بن فعل ، qil/qıl : نشانه تاکید که به فعل امر می پیوندد.1. صائب در کارنامه ادبی دکتر ح.م.صدیق / تهران، تکدرخت، 1391/ نرگس سادات، ژاله امیری/ ص329