
صائب تبریزی
شمارهٔ ۱۶۰
۱
نرمی حصار عافیت جان روشن است
از موم پشت آینه بر کوه آهن است
۲
قانع به دستبوس شدن زان جهان حسن
از بحر تشنه را به قلم آب خوردن است
نظرات