
صائب تبریزی
شمارهٔ ۱۸۶
۱
از خموشی هرکه سر در جیب فکرت میبرد
در سخن از دیگران گوی سعادت میبرد
۲
آنچنان کز پنبه میسازند پاک آیینه را
خامشی از سینه من گرد کلفت میبرد
۳
مصرع برجسته در هنگامه دلمردگان
چون چراغ روز بر پروانه حسرت میبرد
نظرات