صائب تبریزی

صائب تبریزی

شمارهٔ ۱۹۸

۱

از فضولی چشم بستم خار و گل همرنگ شد

گوش را کردم گران، هر نغمه سیرآهنگ شد

۲

چون صدف هر قطره آبی که در کامم چکید

از هوای خاطر افسرده من سنگ شد

تصاویر و صوت

نظرات