
صائب تبریزی
شمارهٔ ۲۰۶
۱
زخم گستاخم لب تیغ شهادت میمکد
شبنم من خون خورشید قیامت میمکد
۲
نقش شیرین شسته شد از لوح خارا و هنوز
تیشهٔ فرهاد انگشت جلادت میمکد
۳
از دهان خضر آب زندگانی میرود
تیغ او از بس لبِ خود را به رغبت میمکد
نظرات