صائب تبریزی

صائب تبریزی

شمارهٔ ۲۱۸

۱

روز روشن آه ما بر قلب گردون می زند

عاجزست آن کس که بر دشمن شبیخون می زند

۲

دست گستاخم به زلف او شبیخون می زند

بوسه ام خود را بر آن لبهای میگون می زند

۳

سرکه ابروی زاهد گر چنین تندی کند

نشأه می همچو رنگ از شیشه بیرون می زند

تصاویر و صوت

نظرات