
صائب تبریزی
شمارهٔ ۲۳۹
۱
کسی چون چشم ازان رخسار آتشناک برگیرد؟
که انگشت از اشارت کردنش چون شمع درگیرد
۲
توان کردن به وحشت سرکشان را زیردست خود
که کوه قاف را عنقا ز عزلت زیر پر گیرد
۳
عقل کوته بین جدل با عشق سرکش می کند
بوریا چین جبین در کار آتش می کند
۴
از گریبان تجرد سر برون آورده ام
بوی پیراهن دماغم را مشوش می کند
نظرات