
صائب تبریزی
شمارهٔ ۲۶۸
۱
ز راه چشم، غم در جان غم فرسود می پیچد
ز روزن در مصیبت خانه ما دود می پیچد
۲
ز شمشیر که دارد صبح این زخم نمایان را؟
که دردم بر جگر زان رخت خون آلود می پیچد
۳
کسی چون چشم ازان رخسار آتشناک بردارد؟
که از روزن تماشایش عنان دود می پیچد
نظرات