
صائب تبریزی
شمارهٔ ۲۷
۱
صیقلی می شود از زخم زبان سینه ما
دم شمشیر بود صیقل آیینه ما
۲
بی قدح راه به غیب دهن خود نبریم
عالم آب بود خلوت آیینه ما
۳
هر که ناخن به جگرکاوی ما تیز کند
ماه عیدست به چشم دل بی کینه ما
نظرات