
صائب تبریزی
شمارهٔ ۲۹۵
۱
گل از شرم رخ او خون به روی خویشتن مالد
زبان لاف را بر خاک، شمع انجمن مالد
۲
نیاید از لطافت در نظر آن پیکر سیمین
مگر آن سرو سیم اندام صندل بر بدن مالد
۳
به تهمت خوار گرداندن عزیزان را به آن ماند
که پیه گرگ، یوسف را کسی بر پیرهن مالد
نظرات