
صائب تبریزی
شمارهٔ ۳۷۷
۱
نی اگر از دل پررخنه صدایی نزند
راه عشاق ترا هیچ نوایی نزند
۲
می زند مار به هر عضو، ولی نی ماری است
که به غیر از دل آگاه به جایی نزند
۳
خون ما را که دل آهن ازو جوش کند
جوهر تیغ محال است که خس پوش کند
۴
دل بی طاقت ما صبر ندارد، ورنه
حسن از آیینه محال است فراموش کند
۵
هیچ نفرین به ازین نیست که عاقل گردد
هر که حق نمک عشق فراموش کند
نظرات