صائب تبریزی

صائب تبریزی

شمارهٔ ۵۲

۱

خوش آن شبی که کنم مست دیده بانش را

به دست بوسه دهم خاک آستانش را

۲

حدیثی از گل رخسار او که می گوید؟

که همچو غنچه پر از زر کنم دهانش را

۳

گلی که نیست به فرمان او، چو نافرمان

برآورم ز پس سر برون زبانش را

۴

شهید باده چو خواهید جان نو یابد

به چوب تاک بسوزید استخوانش را

تصاویر و صوت

نظرات