سعیدا

سعیدا

شمارهٔ ۱۱۹

۱

گردون مروتی به فقیران نداشته است

این تیره کاسه، طاقت مهمان نداشته است

۲

شوری که در محیط دلم موج می زند

نوح نبی ندیده و طوفان نداشته است

۳

بوی گلاب شرم نمی آید از خویش

این شاخ گل مگر که نگهبان نداشته است

۴

ای فخر کاینات بهشتی، به این کمال

چون قامت تو سرو خرامان نداشته است

۵

در جستجوی دل نرسیدم به منزلی

این کعبه هیچ غیر بیابان نداشته است

۶

هر سینه ای که همچو فلک داغدار نیست

در فکر خویش سر به گریبان نداشته است

۷

این خانمان خراب فلک زیر سفره اش

جز دل کباب [و] سینهٔ بریان نداشته است

۸

از داغ مهر او چه خبر دارد آن که او

چون آفتاب سینهٔ عریان نداشته است

۹

چون فکر پخته رای سعیدا ز نازکی

هرگز سری به صحبت خامان نداشته است

تصاویر و صوت

نظرات